مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي بلاتكليف نيست، تكليف آن كاملا مشخص است؛ انحلال قطعي. تمام تصميمها و حركتها نيز در جهت همين تكليف است، نخستين مركز آموزش تخصصي رشتههاي مرتبط با ميراث فرهنگي دندان لقي است كه به نظر ميرسد با پافشاري بايد از مجموعه سازمان ميراث فرهنگي كنده و به دور انداخته شود. حكمي كه علياصغر مونسان، رييس سازمان ميراث فرهنگي در تاريخ 18 تير ابلاغ كرد، تيرخلاص اين ماجرا بود. طبق اين حكم يوسف منصورزاده از رياست مركز عزل و جاي او را رضا معصوميراد، مشاور رييس سازمان با حفظ سمت مسووليت گرفت. تنها با گذشت چند روز از اين انتصاب كه هيچ توضيح قانعكنندهاي هم در قبال آن ارايه نشده است، تمام وسايل مركز آموزش عالي ميراث را از كاخ نياوران بار كاميون زدند و آنها را در خوابگاه سه طبقه پسرانه در ميدان وليعصر خالي كردند. حال كنار جاي خالي تابلوي مركز آموزش عالي در نياوران، دختران دانشجو نيز از خوابگاه بيرون شدهاند، تمام اثاث يك دانشكده با 30 سال سابقه درخشان در ساختماني قديمي روي هم انبار شده است. دانشجويان نه ميدانند قرار است كجا درس بخوانند، نه ميدانند تكليف پاياننامهها و مداركشان چه ميشود و هيچ چيز ديگري را به طور شفاف و دقيق نميدانند. تماس ميگيريم تا شايد سازمان ميراث فرهنگي پاسخگو باشد. قدرت ابراهيمي، مشاور رييس و مديركل حوزه رياست به «اعتماد» ميگويد كه هيچ خبري ندارد، در مرخصي بوده و اگر دنبال اطلاعات بيشتر هستيم ميتوانيم به روابط عمومي مراجعه كنيم و بعد صداي بوق ممتد تلفن.
بقاييها به دنبال انحلال دانشكده
سر دراز اين ماجرا گرچه ريشه در سال 1382 دارد، اما تا سال 1389 هيچ وقت صحبتي از انحلال مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي نبود. سال 1382 شوراي عالي اداري مصوبهاي صادر ميكند كه با توجه به رواج بيرويه مراكز آموزشي وابسته به دستگاههاي اجرايي، دستور «بازنگري» ميدهد. به استناد اين مصوبه چند مركز آموزش عالي كه وابسته به دستگاههاي اجرايي بودند تعيين تكليف ميشوند، برخي يا فعاليتشان محدود يا به وزارت علوم واگذار ميشوند. اما بايد هزار بار تاكيد كرد كه طبق اين مصوبه هيچ مركزي منحل نميشود. هفت سال ميگذرد تا حميد بقايي، رييس وقت سازمان ميراث فرهنگي، با ارجاع به اين مصوبه خود درخواست انحلال اين مركز را ميكند. براساس گفتوگويي با بقايي كه تاريخ 4 تير 1388 منتشر شده در «ميراث آريا»، بقايي يكي از مشكلات اين مجموعه را انتظار دانشآموختگان براي جذب در سازمان ميداند. از طرف ديگر بقايي با اشاره به كمبود بودجه اختصاص يافته به مركز آموزش عالي ميگويد كه براي نگهداري مركز مجبوريم از بودجه ساير بخشها استفاده كنيم. اما با وجود چنين مشكلهايي به نظر بقايي چون تمام رشتههاي اين مركز در ديگر دانشگاههاي كشور و «در ردههاي بالا» تدريس ميشوند، «ضرورتي به ادامه كار اين مركز ديده نشده است.» از اين زمان به بعد در دو دوره دانشگاه دانشجو نگرفت و وروديهاي بهمن 1394 آخرين وروديهاي اين دانشگاه هستند. «به شوخي به ما ميگفتند ما اشتباه كرديم شما رو گرفتيم.» اين جملهاي است كه يكي از آخرين دختران ورودي 94 به «اعتماد» ميگويد. وروديهايي كه به گفته او هيچ وقت بودجهاي براي برگزاري برنامهاي در داخل دانشگاه نداشتند. اما جالب اينجاست كه تمام روسايي كه پس از بقايي به رياست سازمان ميراث فرهنگي رسيدند براي حفظ اين مركز تلاش كردند. حتي در زمان رياست مسعود سلطانيفر شوراي عالي ميراث فرهنگي به رياست اسحاق جهانگيري و با حضور فرهادي وزير وقت علوم تشكيل شد كه با طرح موضوع ابقا و تداوم فعاليت مركز موافقت كرد. در سال 1395 اين نظر به دبيرخانه شوراي عالي اداري براي طرح و تصويب ابلاغ شد. در اين ميان شوراي عالي اداري و وزارت علوم به توافق نرسيدند و وضعيت اين مركز آموزش عالي بلاتكليف ماند. اين بلاتكليفي كه هنوز جاي اميد را براي ابقاي مركز آموزش عالي حفظ ميكرد، در دوره رياست مونسان و با حكمي 18 تير ماه 1398 پايان يافت. يكي از همين آخرين وروديهاي سال 94 در گفتوگو با «اعتماد» و با تاكيد به افشا نشدن نامش ميگويد: «دو روز بعد از اومدن حكم معصوميراد و روز جمعه، آقاي مونسان خودشون به نياوران ميرن و دستور تخليه ميدن. بعد رفتنشون هم از اونجا شروع ميكنن به جابهجايي.»
گنجاندن يك دانشگاه در سه طبقه ساختمان
«وقتي ديدم تابلوي دانشگاه نيست، شوكه شدم! ما رتبههاي دو رقمي كنكور بوديم، كلي هزينه براي كلاس كنكور كرده بوديم، الان اومديم ميبينيم دانشگاه سر جاش نيست، معلوم نيست مداركمون كجاست، يكي از بچهها ميگفت پروندههاي بچهها پخشه رو زمين خوابگاه، اگه يه دونه از مدارك ما گم بشه چه جوابي ميخوان بدن؟» محمد ربيعي، نماينده دانشجويان است. روزي كه كاميونها اثاث دانشكده را بار زدند و مقابل خوابگاه پسران آوردند، وسايلش را ريخت جلوي خوابگاه و خودش هم نشست زمين، اما با فشار حراست كوتاه آمد، او به «اعتماد» ميگويد: «به من قول دادند تا به شخصه با آقاي مونسان صحبت كنم، من هم كوتاه آمدم اما تا حالا هيچ خبري از آنها نشده است.» او ميگويد طي چند روز تمام وسايل چند ساختمان نياوران را به خوابگاهي منتقل كردند كه تا به حال چندين بار از طرف شهرداري و آتشنشاني اخطار گرفته است. «دو طبقه از اين سه طبقه معيوب است. مناسب خوابگاه هم نبود چه برسه به دانشگاه.» او ميگويد: هيچ كسي خبر نداده بود كه قرار است بار دانشگاه در خوابگاه تخليه شود، بعد از اتمام اسبابكشي اما تمام بارها را روي هم چيدهاند و به گفته محمد آنقدر حجم اين بارها زياد است كه تمام ساختمان پر شده است، ساختماني كه اندام نحيفش قبل از اين هم شكننده بود. حال كه خوابگاه شده است انباري، تكليف دانشجويان هم مشخص است. تمام وسايلشان در يك اتاق و روي هم جمع و عذرشان هم خواسته شده است.
نميخواهد نامش گفته شود و ميان تمام جملههايش ميپرسد: «ما بايد چكار كنيم؟» به خاطر تصادف يك ترم را مرخصي گرفته بود و حالا دو ترم و يك پاياننامه دارد، ميگويد: «تنها كسي كه مونده مدير گروه ماست، هرچي واحد مونده رو بايد با همين يه استاد پاس كنيم، تكليف پاياننامهها هم كه معلوم نيست.»
دغدغه انحلال است نه انتقال
«در خوابگاه رو پلمب كرده بودن، بچهها خبرم كردن و من از شهرستان اومدم و وسايلمو از خوابگاه جمع كردم. پاياننامهام مونده و تا حالا يه بارم ما رو جمع نكردن بگن قراره چي بشه. اما مشكل اصلي ما اين نيست. ما نگران انحلاليم، نميدونيم بعد اين مدركامون اعتبار داره يا نه، به ما گفته بودن تا فارغالتحصيل نشيم ما رو جابهجا نميكنن. اما هيچي نگفتن و اين كارو كردن.» يكي ديگر از وروديهاي 94 با گفتن اين حرفها، مثل ديگر همكلاسيهايش تاكيد ميكند كه خواسته آنها ابقاي مركز است. مركزي كه از سال 1368 توانست مهمترين و اثرگذارترين متخصصان حوزه ميراث فرهنگي را تربيت و به جامعه حرفهاي معرفي كند. مركزي كه اگر آن را از تاريخ آموزش ايران حذف كنيم، بسياري از مهرههاي اصلي سازمان ميراث فرهنگي و شهرداري هم از صحنه حذف ميشوند. حال سوال اينجاست كه سند چشمانداز 1404 انتظار بسيار بالايي از سازمان ميراث فرهنگي دارد. در اين روزها كه به زودي خبر تبديل شدن سازمان ميراث فرهنگي به وزارتخانه را هم خواهيم شنيد، انحلال اصليترين مركز آموزشي ميراث فرهنگي به هيچ عنوان در جهت اين سند نيست. در غياب متخصصان خبره و آموزش ديده، سازمان ميراث فرهنگي چطور خواهد توانست موزههاي بيشتري تاسيس كند يا گردشگري خود را بهبود ببخشد؟ اين خلأ با كدام مركز آموزشگاهي پرخواهد شد؟ آيا وقت آن نشده است كه سازمان ميراث فرهنگي به جاي اينكه رد پاسخ نامه دانشجويان، هزينه آب و برق را علت تعطيلي مركز بداند، دقيق توضيح دهد كه اين برنامه با كدام دلايل منطقي صورت گرفته است و جايگزين اين مركز چيست؟ ابراهيم شقاقي، در آخرين سوال «اعتماد» مبني بر اينكه آيا سازمان ميراث فرهنگي از لحاظ حقوقي و قانوني دستوري به تخليه يا انحلال مركز آموزش عالي دريافت كرده است، گفت: «خير ما دستوري دريافت نكردهايم.» حال سوال اينجاست كه اين اقدام طبق كدام دستور صورت گرفته است؟ اتكا به مصوبهاي كه استثنا هم ميپذيرفت يا دستوري ضربالاجلي؟